مردی که در اتاقش را قفل می کرد
شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۲۴ ب.ظ
می
 گویند
 که ایاز غلام سلطان محمد غزنوی ، در آغاز چوپان بود و با گذشت زمان ، در 
دربار پادشاه صاحب منصب شد. او اتاقی داشت که هر روز صبح به آن سر می زد و 
وقت خروج بر در اتاق قفلی محکم می زد تا این که درباری ها گمان کردند ایاز 
گنجی در اتاق پنهان کرده است و موضوع را از سر حسادت به گوش شاه رساندند .
گویند
 که ایاز غلام سلطان محمد غزنوی ، در آغاز چوپان بود و با گذشت زمان ، در 
دربار پادشاه صاحب منصب شد. او اتاقی داشت که هر روز صبح به آن سر می زد و 
وقت خروج بر در اتاق قفلی محکم می زد تا این که درباری ها گمان کردند ایاز 
گنجی در اتاق پنهان کرده است و موضوع را از سر حسادت به گوش شاه رساندند .پادشاه دستور داد وقتی غلام در اتاقش نیست در را باز کنند و گنج نهان را به
 محضر شاه بیاورند. به این ترتیب 30 نفر از بدخواهان به اتاق ایاز ریختند و
 قفل را شکستند و هرچه گشتند چیزی نیافتند جز یک چارق کهنه و یک دست لباس 
مندرس که به دیوار آویخته شده بود.به این ترتیب دست خالی پیش شاه 
برگشتند و آنوقت سلطان به خنده افتاد که « ایاز مردی درستکار است . آن لباس
 های مندرس مربوط به دوره چوپانی اوست و آنها در اتاقش آویخته است تا 
روزگار فقر و سختی اش را به یاد داشته باشد و به رفاه امروزش غره نشود.
                
- ۹۶/۰۸/۲۰
